ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:

برای ثبت نام در خبرنامه ایمیل خود را وارد نمایید




آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 489
بازدید دیروز : 132
بازدید هفته : 489
بازدید ماه : 3917
بازدید کل : 84154
تعداد مطالب : 243
تعداد نظرات : 15
تعداد آنلاین : 1


دره

بنام حقیقت

کسانی که 5 سال در پست صدر اعظمی و قبل تر پستهای عظیم این مملکت بوده اند

حالا ادعا دارند که مملکت را از ته دره تحویل گرفته اند و هنوز در دره هستند ولی چندین پله حرکت داشته اند!!

چند سوال!

1- شما اولا بگوید چرا مملکت که ته دره بود و قادر به بیرون آوردن نبودید آنرا تحویل گرفتید؟!!!

2- شما مگر خود در مصدر قدرت نبودی قبل تر چرا آنرا به ته دره هل دادی!!؟

3- شما که ادعا داری چند پله آنرا بالا آوردی اگر شعار نیست بگو:

الف - بیکاری را از دو میلیون چطور به 8 میلیون ارتقاء بخشیدی!!!!؟؟

ب - چقدر مسکن برای بی خانه ها ساختی !!؟

ج - چقدر پول ملی را قدرت دادی؟ از 3 به 4 و نیم و بزودی 5 هزار برای هر دلار!!!

د - چقدر فقر را نابود کردی!!؟؟

ه - چقدر قدرت خرید مردم را بهبود بخشید!؟

و - چقدر وام برای ازدواج داده ای!!؟

و هزاران سوال دیگر

همانطور که یک تریبون پیدا می کنی دولت قبل را فاجعه و خود را فرشته می نامی

چرا همه این آمارها به سوی سقوط و پس رفت رفته اند

چرا هیچکدام خوب نشده اند

یک مورد را بگو

سر سبد کارهایتان خارجه بود که نتایج درخشان آن شده بلای روز

خود کرده اید و دیگران را نشان می دهید

مگر هنوز ایام شعار است

ایام کار و عمل کی می رسد

مردم تا کی باید حرف تحویل بگیرند

همه شعار

...

مردم شکاف طبقاتی را روز بروز بزرگتر می بینند

مردم هر روز از رفاه شان کاسته میشه

هر روز مشاهده می کنند یک مشت مدیر لش و مفتضح را که حقوق های نجومی می گیرند

مردم می بینند که نظام برنامه ریزی فلج است اما لفظ قلم سخن گفتن بازارش داغ است

دروغ شاخ دار تحویل مردم می دهید بجای اقدام عملی در بهبود زندگی مردم

مردم هر روز می بینند که جوانان بیکار می شوند

ولی شماها با ماشین های آخرین سیستم در سمینارهای شیک در پشت تریبن شعار پر طمطراق سر می دهید و سکه بین خود پخش می کنید

شعار می دهید و خودتان خودتان را به به و چه چه  می کنید

خودتان را تحویل می گیرید و وامهای بلا عوض میلیاردی بالا می کشید

کشوری با این همه ثروت تحویل می گیرید و آنقدر مثل زالو آنرا می مکید و هر روز لاغرتر و در دره فرو رفته تر تحویل می دهید یعنی ازتان بزور می گیرند حاضر نیستید همین را نیز رها کنید

این کشور یک باید درست شود

ما برای چه اهدافی انقلاب کرده ایم

و شما آنرا بکجا دارید سقوط می دهید

اگر این مملکت را به دشمنان قسم خورده این سرزمین تحویل دهیم

و الله خجالت می کشند به این تندی و به این سرعت آنرا نابود کنند و سرمایه های آنرا از بین ببرند یا به تارج دهند و یا کمی باج بگیرند و کشتی کشتی به تارج چیان تحویل دهند

کاش کسی ما را از دست شما برهاند

یا شما از این مقام سقوط کنید یا دردمندان متخصص و متعهد بر این جایگاه تکیه زنند

:: موضوعات مرتبط: عمومي، تحليل روز، علی اکبری، دلنوشته ها، حقوق، ،
:: برچسب‌ها: ماه ربیع الثانی,
نویسنده : علي اكبري(آج)
تکه های باد

یا رحمان

هنوز یاد نیست

فقط دیگران دیدن را دیدیم

اما اندکی قبل خود دچار شدیم

یک خواب شیرین

سپس غمی جانکاه

آنچه نمی خواهیم در انتظار

سخت و ناهموار

هرچه هست خواست اوست

سختی و نرمی

شیرینی و تلخی

ما چکاره ایم

..... تمام....

لایق نیم چیز گفتن

شرایط در گذر و ما چون تکه ای باد

هنرمان همین است

نه هیچ هستیم

نه می توانیم باشیم

تکه های باد

نکته های ظریف

شاید روزی بیایم و خود را جمع کنیم

... شاید بیایم

فقط شاید

شما امید نبندید

خواهرم تحمل کن

ما هم صبر می کنیم

امید که بتوانیم از عهده برآیم

انشاء الله که راه نجاتی او بسازد

او سازنده است

هرطور که صلاح ببیند.

:: موضوعات مرتبط: علی اکبری، دلنوشته ها، اخلاقي و مذهبي، ،
:: برچسب‌ها: ماه ربیع الثانی,
نویسنده : علي اكبري(آج)
جیب مردم

یا ذالجلال و الاکرام

کسانی که روزی برای صدارت شعار می دادند ملاک تورم جیب مردم است حالا دست به آمارسازی های شاخدار زده و در حالی که کشور در رکود بی سابقه غوطه ور است خبر از رونق اقتصادی میدهند درحالی که تورم کمر مردم را می شکند صدایشان از بلندگوها بلند است که تورم را تک رقمی کرده اند

در حالی که مردم همینها را تحمل ندارند صحبت از گران کردن قیمت سوخت تا بالای 50 درصد میزنند

حالا جیب مردم را با این رونقها خالی و واژگون کرده و ادعا دارند که یارانه را نیز باید قطع کنند چرا که نور چشمی ها از برجام و بیرون هیچ عایدی نداشته اند و با یک خسارت غیر جبران که به کشور تحمیل کرد ه اند و سکه ها هدیه گرفته اند حالا حقوق های نجومی خود را بر جیب مردم تحمیل می کنند

وای از این دوزبازی و دروغ گویی

کاش همایش حقوق شهروندی لااقل برگزار نمی کردند و میلیاردی برای هیچ بر هزینه های کشور تحمیل نمی کردند ما همینطوری خشک و خالی سخنان پز از راستشان را بدون داد و بیداد و ... شفاف قبول داریم

در حالی یک دوره 4 ساله را پشت سر گذاشته اند و هنوز تعدادی از بالا نشینان طبق قانون اموالشان را به دستگاه قضا اعلام نکرده اند از شفافیت و اتاق شیشه ای سخن می رانند

....دم خروس و قسم حضرت عباس......

:: موضوعات مرتبط: عمومي، علی اکبری، اجتماعي، حقوق، ،
:: برچسب‌ها: ماه ربیع الثانی,
نویسنده : علي اكبري(آج)
بودجه و یارانه

بنام حق

درحالی محمد باقر از یارانه سخن می گوید که انگار با این حذف یارانه دولت همه مشکلات را حل می کند

اولا تعریف یارانه را قانون مشخص کرده ولی ایشان مردم را .... نگاشته و تعریف دلخواه خود را جای آن گذاشته است

فردی که با نورچشمی خود در گرفتن حقوقهای 200 میلیونی 200 برابر حداقل حقوق تعین شده که اکثر کارگران در آن هستند را امانت دار می نامد و و کسی را که میلیاردی وام بدون کارمزد می گیرد را سرمایه می نامد معلوم است که نه درد مردم را می داند نه با آن آشناست

سفر خارجه نور چشمی روبراه باشد مردم کیند

قبل از انتخابات می گفتند دولت هیچ قصدی برای ندادن یارانه به مردم ندارد

حالا که خرشان از پل گذشته می خواهند این پشیز کمک به مردم را هم به نور چشمی ها ببخشند

آخر قرار بود قیمتها واقعی شود و پول آن مستقیم به مردم داده شود که هرجا تشخیص دادند هزینه کنند

ظاهرا دولت برای شفاف نشدن هزینه ها همه کار می کند

چون از این طریق است که می شود پولی که مردم باید برای خود هزینه کنند هزار نقشه برایش کشید و "هرجا دلم خواست خرج کنم" این باید به شعار دولت تبدیل شود

از برجام که جز خسارت محض چیزی حاصل نشد با حذف یاران ها شاید به نوایی برسند

محمدباقر که رفته ای و برنامه ریزی می کنی برگرداندن امور به عصر شاه و زمان قاجار که نشد هنر

هر وزیری با گرفتن رشوه های میلیاردی دارد قراردادهای رویایی برای شرکتهای خارجی مهیا می کند به این افراد می شود گفت وزیر باید گفت دزدان بالا نشین یا جاسوسان وزیر

فقر و بی کاری و تعطیلی کارخانه های داخلی را کی می بینند

با واردات انواع تولیدات خارجی که کشور رونق پیدا نمی کند؟؟؟!!!!

راه هند و ترکیه و کره جنوبی و ژاپن که روزگاری بر واردات کالای خارجی به کشورشان ممنوع بود را کی خواهید پیگیری کنید یعنی اصلا می فهمیدشان.

با دروغ که نمی شود به جایی رسید این سر به سامان نمی رسد

و فساد و رکود و دلالی و اقتصاد ورشکسته و بیمار همچنان با این برنامه ریزان واین وزرا حادتر خواهد شد .. ز ما گفتن... از شما نه شنیدن!

نمایندگان مجلس شما در پیشگاه مردم و خدای خود با تصویب این برنامه ها و رای دادن به این وزرا در این حکایت کشور و اقتصاد مقصرید

این از گفتن ما !

و این از نشنیدن شما !

:: موضوعات مرتبط: عمومي، مناسبت روز، علی اکبری، ،
:: برچسب‌ها: ماه ربیع الاول,
نویسنده : علي اكبري(آج)
زلزله

یا محبوب

تقریبا هستیم در میدان نه وقت خوب

بل وقت خوب بودن

هنگامی که باید مسکن بسازیم که در آن مردم آرامش پیدا کنند گم می شویم

وقتی آرامش از همین افراد گرفته می شود می آیم که باعث آرامش شویم

چه راحت آسایش مردم را می گیریم

و چقدر بد بود که هنگام بلا هم گم می شدیم

کاش هنگام گرفتن آرامش برای رسیدن به آسایش گم می شدیم

ما چگونه مردمی هستیم

... ناشناخته در زمان

... نا آگاه به مکان

فریاد از این همه دنیا طلبی در وقت مطلوب

و درود بر این همه همت هنگام طالب

:: موضوعات مرتبط: عمومي، مناسبت روز، علی اکبری، ،
:: برچسب‌ها: ماه صفر,
نویسنده : علي اكبري(آج)
انتخاب راه

یا رب العالمین

چقدر بعضی ها فکر می کنند زرنگ تشریف دارند

فکر نمی کنند با موجودیت یافتن آنها روزی آنها تعیین و تامین شده است

آنچه که دارند نه مالک آن هستند نه مفید برایشان بلکه بند آن هستند

آنچه که روزی آنها شده است فقط نوع آن دست آنهاست که چگونه صرف کنند

به خوشی یا ناخوشی

به حلال یا به حرام

به ... یا به .....

قسمت هرکس برایش معین است.

راه پیدا کردن آن به او واگذار شده است

.....

انسان برای عبادت آفریده شده

هر گاه که خدا را عبادت نکند در حال عبادت شیطان است!

حال شاید اگر خیلی توان داشته باشد کس دیگری را عبادت نکند به عبادت نفس خود مشغول است.

اگر بتوانیم توجه کنیم هیچ وقت دچا کجی نمی شویم

:: موضوعات مرتبط: علی اکبری، اخلاقي و مذهبي، علوم انساني، ،
:: برچسب‌ها: ماه صفر,
نویسنده : علي اكبري(آج)
سکوت

یا قاضی الحاجات

نکو بود آنچه نکو داشت

سکوت بود آنجا که صدا نیست

فریاد از این همه صدا و بد نکویی

جشن خواهم گرفت روزی...

که دوست دارم نکو سکوت را.

:: موضوعات مرتبط: عمومي، قصه و قاصدك، علی اکبری، ،
:: برچسب‌ها: ماه صفر,
نویسنده : علي اكبري(آج)
تحقیر

بنام رب المتعال

شاید یک بچه هم اگر ببیند در کاری که می کند یک تحقیری نهفته آنرا انجام ندهد

حالا گاهی یک فرد وقتی در یک مقامی قرار دارد یکسری حرکات و سکنات و کارها را بخاطر احترام به آن مقام نه خود! انجام نمی دهد.

اگر کسی از خود خرج کند و تحقیری را بپذیرد مسلم فقط به شخص خود صدمه و خدشه وارد کرده است، اما اگر فردی بخاطر یک مسئولیت تحقیری را تحمل کند دیگر کسانی را که پشت سر او قرار دارند یا آن امضائی که او را به آن مسئولیت رسانده تحقیر کرده است.

وقتی معاون وزیر یک تحقیری را می پذیرد یعنی امضای وزیر را زیر سوال برده است که البته آن وزیر هم پشتوانه ای دارد بنام تائید مجلس و آنها هم به نمایندگی از مردم این قدرت را به او داده اند.

وقتی یک وزیر تحقیری را بپذیرد آن هم در مناسبات رسمی یعنی تحقیر را به ملت تحمیل کرده است و شاید شایستگی خود را بخاطر رعایت نکردن شان مردم خود از دست بدهد.

سوال:

نمایندگانی از مردم که روز شنبه در مراسم تحلیف تحقیر و ذلت یک عکس سلفی را با خانم نماینده اتحادیه اروپا می پذیرند آیا دیگر شایستگی ملتی که به آمریکا می گوید هیچ غلطی نمی تواند بکند را دارد؟

بنظر من این خود باختگی و این ذلت پذیری این افراد را تا مرز شایستگی نمایندگی چند استر پایین آورده است.

بهتر است مردم این افراد را که چنین فریفته هستند را لگدمال کنند

نه اینه به عنوان نماینده به مجلس بفرستند!

:: موضوعات مرتبط: مناسبت روز، تحليل روز، علی اکبری، ،
:: برچسب‌ها: ماه ذی القعده,
نویسنده : علي اكبري(آج)
پیشانی

بنام یکتا

جملگی این را بدانیم که چه هستیم

نه اینکه بخواهیم بدانیم

کی بودیم؟

کی نبودیم؟!

چقدر سبک و چقدر بزرگ بودیم؟!!

هم قدمان را بخواهیم.

نه بخواهیم کوتاه کنیم!

همسفر نیاز داریم.

بی نیاز سفر نیستیم!

شاید...

.... روزی برسد که ما نرسیده باشیم!

چون درگیر خود نبودیم

درگیر گیر دادن به دیگران بودیم!

این ماه پیشانی ماه تدارک خود بودن و خود دیدن

چگونه بودن و چگونه ماندن

پیشانی سنگ زدن بر پیشانی گمراه کننده!

... چه من.

چه دگر من!

:: موضوعات مرتبط: عمومي، علی اکبری، اخلاقي و مذهبي، ،
:: برچسب‌ها: ماه ذی القعده,
نویسنده : علي اكبري(آج)
کلاه

بنام اول

کلاهی که گاهی گشاد است و گاهی تنگ

کلاهی که گاهی می گذارند و گاهی بر می دارند

کلاهی که گاهی باد می برد و گاهی می آورد

کلاهی که گاهی بر سر است و گاهی از سر

کلاهی که تو را گاهی آبرو دهد و گاهی آبرو برد

چه دانی که امروز کلاه حاکم است یا حاکم کلاه!

من مانده ام شما را نمی دانم

 

:: موضوعات مرتبط: عمومي، مناسبت روز، علی اکبری، ،
:: برچسب‌ها: ماه شوال,
نویسنده : علي اكبري(آج)
نیت

بنام صاحب روز

من روزه می گیرم چون باعث سلامتی است!

... چون باعث تمرین سختی است!

... چون روحیه انسان را قوی می کند‍!

... چون مواد زاید بدن را دفع می کند!

... چون سموم بدن را از بین می برد!

... چون بدن را مقاوم می کند!

... چون به دستگاه گوارش استراحت می دهد!

... چون به انسان اراده قوی می دهد!

... چون .....

اینها هزاران دلیل برای گرفتن روزه است و شاید برای بعضی از روزه خوران هزارن دلیل برای نگرفتن روزه؟!

اما برای روزه نگرفتن یک دلیل داریم اینکه فرد خود به هر طریقی یا روشی برایش ثابت شود که روزه برای او ضرر دارد.

دیگر هیچ دلیلی باعث نگرفتن روزه نیست

مسئله: دکتر بهم گفته که روزه برایم ضرر دارد آیا نباید روزه بگیرم؟

جواب: اگر خودت به این نتجه رسیده ای و گرنه گفته پزشک ملاک نیست!

 توضیح یعنی اگر دکتر گفت و من به این گفته اطمینان داشته باشم می توانم روزه نگیرم و اگر در وجدان و درون خود بدانم که این گفته صحیح نیست باید به نتیجه خود عمل کنم.

اما در نیت روزه و حرف اصلی این نوشته

برای روزه اگر صدها میلیون خاصیت بر شماریم هیچکدام برای نیت روزه کفایت نمی کند

فقط یک نیت باید باشد و آن هم اطاعت امر خدا کردن و به قولی قربةً الی الله است

یعنی ما با اینکه برای روزه فواید بسیار می دانیم ولی هیچ یک نباید در نیت روزه دخالت کند

پس یکبار برای یک عمر خود نیت کنید هرچه روزه گرفتم "قربةً الی الله"

یا بهتر است برای تمام نمازها و اعمال عبادی همین یک نیت را داشته باشیم و آن"قربةً الی الله" خیال راحت و تمام

تمام اعمال خود را به این نیت انجام دهید"قربةً الی الله"

من تمام امورم را به این خاطر انجام می دهم که بنده خدا هستم و باید طاعت امر او کنم.

خدایا در هیچ کاری ما را  اخلاص عمل دور نکن.

:: موضوعات مرتبط: مناسبت روز، علی اکبری، اخلاقي و مذهبي، علوم انساني، ،
:: برچسب‌ها: ماه رمضان,
نویسنده : علي اكبري(آج)
بصیر

بنام سبحان

وقتی فردا را نبینی چنین است که می بینی

دیدن و خود را به نفهمی زدن

آنکه تدبیر کند فردا را بصیر است

نه آنکه خود را ندبیر نامد

آنکه امید دهد فردا را ، روشن

نه آنکه شعار دهد امید را

 

..... فاصله ها کوتاه.....

سخن همین

امیدوارم که تدبیر حاصل گردد

و شعار دهنده ها روسیاه!!!

:: موضوعات مرتبط: عمومي، مناسبت روز، علی اکبری، ،
:: برچسب‌ها: ماه شعبان,
نویسنده : علي اكبري(آج)
کجا

بنام حق

بعد از 4 سال تازه یادشان می آید که مردم هستند

معدنکاران هم آدم هستند

کشاورزان این کشور وجود دارند

و معلمین قشر زحمت کشی می باشند

و کارگران حقوق شان کفاف زندگی شان را نمی دهد

و.....

و آنروز که دزدان جیب ملت را باید بخاطر غارت اموال مردم بدست محاکم می سپرند آنها را ذخایر نظام نامیدند

برداشت بی رویه و غیر قابل تحمل را امانت داری لقب دادند

... برای روز کارگر با ماشین آخرین سیستم بدون توجه به کارگران زحمت و رنجیده درون کارخانه پرسه زده و حتی یک مشکل کارگر را نشیدند

اما امروز درد ملت را بازگو می کنند و برای همه دارو دارند

طرح صد روزه حل مشکلات دارند

امروز بجای پاسخ دادن که چه کرده اند مثل 4سال قبل باز از چه خواهند کرد می گویند

ای کاش قدرت طلبی اینقدر و دست درازی و غارت اموال مردم شیرین نبود

کاش دنیا برایشان همانقدر تلخ می شد که کارگر از کار بیکار شده برای خرید روغن از مرغ فروشی  چربی مرغ و پوست مرغ خرید و پای مرغ می کند.

تلخی زندگی این کجا و بی دردی آن دزد بیت المال اماندار بیت المال نامیده شده کجا!؟

.....از کجا تا کجا .....

فرق از اینجا تا آسمان هفتم

وزیر میلیاردی که بعد از 4 سال هنوز اموال خود را که قانونا باید اعلام می کرد نکرده ولی مدعی است که کشور گل و بلبل است کجا تا کجاست!/

و خانواری که پدر خانه بعلت ورود کالای قاچاق (دختر وزیر فرهنگ) از مبادی رسمی و بدستور و رانت وزیر بیکار شده و مادر خانواده با رختشویی امرار معاش می کند کجا !!!!!؟

باید پرسید شما برای این کشور در این 4 سال چه کرده اید؟

دروغ تحویل مردم ندهید/ جیب مردم نشان از عمل و مردمی بودن شماست/ نه با زد گلوله و بادی گارد از کنار کارگر عبور کردن نشان مردمی شماست؟

:: موضوعات مرتبط: عمومي، مناسبت روز، تحليل روز، علی اکبری، ،
:: برچسب‌ها: ماه شعبان,
نویسنده : علي اكبري(آج)
جایگزین

بنام واحد

چندی کنار هم یا بی هم فرقی ندارد

چرا که درون می تواند سر باشد و بیرون نهان سر

اگر کمی صبور باشیم

اگر تحمل کنیم مشکلات را

پس امید داشته باشیم که تنها نیستیم

وقتی تنها هستیم

پس از درون زایش داریم

پس درون ما پر از امید خواهد شد

و ما خوشحالیم که خالی نشده ایم

ادامه راه آسان می شود

.....

وقتی در انتهای روز با دهان روزه و خالی از دلبستگی و شکم پارگی شدیم

می بینیم که هیچ از ما کاسته نشده

بیرون ما کمی تکیده و لاغر می شود

ولی درون از برون جلو می زند

و این پوشش آن

و این کمک به تو که امید را جایگزین کنی

حقیقت را رها نکنی

ادامه بدهی.....

.... مقصد دست یافتنی است.

:: موضوعات مرتبط: علی اکبری، اخلاقي و مذهبي، ،
:: برچسب‌ها: ماه شعبان,
نویسنده : علي اكبري(آج)
دقت

یا حی

کسی که با اموال مردم همانطور برخورد و عمل می کند که با اموال خود.

خداوند به او برکت در مال عنایت می کند.

و برعکس کسی که در اموال خود صرفه جو است و در اموال دیگران اسراف کار ، خداوند چنین کسی را خیر ندهد.

پس با اموال دیگران همانطور باشید که با اموال خود هستید.

در کلامی دیگر با دیگران همان باشید که با خود هستید

:: موضوعات مرتبط: عمومي، علی اکبری، اخلاقي و مذهبي، ،
:: برچسب‌ها: ماه رجب,
نویسنده : علي اكبري(آج)
جمع

الهی بامید تو

جملگی جمع شدیم که کاری بکنیم

ناگه جمله درافتاد که کجایم

شرمنده این همه کاری شدیم

که مانده در پی یک جمله و نیم

:: موضوعات مرتبط: عمومي، قصه و قاصدك، علی اکبری، علوم انساني، ،
:: برچسب‌ها: ماه رجب,
نویسنده : علي اكبري(آج)
آشوب

یا قیوم

شهری که آشوب دارد

نیاز به شورش ندارد

:: موضوعات مرتبط: عمومي، قصه و قاصدك، علی اکبری، ،
:: برچسب‌ها: ماه جمادی الثانی,
نویسنده : علي اكبري(آج)
راستی

یا حی

تا می شود صحیح

هرگز نباشید دروغ

غم عالم از ناراستی است

این اولین و آخرین پله نصایح است

هر پندی تو را دهند جز این نیست

درست باشید

و نادرست هرگز

:: موضوعات مرتبط: قصه و قاصدك، علی اکبری، اخلاقي و مذهبي، علوم انساني، ،
:: برچسب‌ها: ماه جمادی الثانی,
نویسنده : علي اكبري(آج)
آشنا

یا رئوف

پیکی است در کنار

همچون باد در گذر

همراه با دریا

چونان باران

لطیف و بی صدا

انگار می بارد بر سر ما

هر با که او را دیده ایم

شک نداشتیم که.....

این است مهربان دستان او

اوی که الان نیست در بر

ولی جوشش دلش همراهی مان می کند

چون کوه سخت است با دشمن ات

لیک چنین نرم سختی ندیده کس

مگر همین باشد مهربان مادر

.... چه شد که نیست امروز

و فرداها بی او باید کرد سر

و من مانده ام چقدر؟

این هست سخت تا آخر

باشد دعای او در گذر آن

بازهم آسان کند برایت شداید را

.... درود بر تو باد همیشه و همه جا

حتی گاهی که نیستی

چونان شمع می سوزی انگار

داری گرمای بی نهایت .مادر.

:: موضوعات مرتبط: قصه و قاصدك، علی اکبری، اخلاقي و مذهبي، ،
:: برچسب‌ها: ماه جمادی الاول,
نویسنده : علي اكبري(آج)
تضاد

یا ذوالجلال و الاکرام

اینک بین دو زمان بودم

خوبی و بدی

کمی قبل شر و کمی بعد خیر

عالم همه در تضاد است

گرچه بدون تضاد مفاهیم گم هستند

تا سیاهی نباشد مسلم سفیدی مفهوم نخواهد شد

و ما تاریکی را بدون نور و روشنایی درک نکنیم

و انتظار این است که اتفاقات نیز چنین باشند

هستی در برابر نیستی

دارا در مقابل نادار

و غنا همراه فقر

و این داستان ادامه دارد

اگر ما درک کنیم

هر تولدی معنی خواهد داشت اگر مرگی باشد

این  برای دنیای فانی کافیست تا فهم کنیم

بودن و نبودن را ....

.....اگر کمی صبور باشیم.

:: موضوعات مرتبط: عمومي، مناسبت روز، علی اکبری، اخلاقي و مذهبي، ،
:: برچسب‌ها: ماه جمادی الاول,
نویسنده : علي اكبري(آج)
چله

یا رحمان

شب چله بلندترین شب سال است

و روزش کوتاه ترین روز

یعنی در این دنیا همه چیز به هم وصل است وقتی یک چیز بدست می آوری یک چیز دیگر از دست می دهی.

وقتی یک چیز بلند می شود بناچار یک چیز دیگر کوتاه شده است.

بزرگی پیدا نمی شود مگر در کوچک شدن.

وقتی آن قدیم ها را یاد می کنیم خیلی دوست داشتم که دوچرخه داشته باشم که اگر داشتم چه نقشه ها که به آن نمی کشیدم در همان عالم بچگی و در عالم خیال چه ها که نمی کردم

بالاخره دوچرخه هم پیدا کردم یعنی خریدم ولی نمی دانم چرا آن کارها که برایش نقشه داشتم عملی نشد. لذا گفتم چنین می کنم اگر موتور(سیکلت) پیدا کنم!

بالاخره بعد از سالها موتور هم خریدم اما دریغ از آن نقشه ها که برای داشتن آن کشیده بودم.

گفتم اگر یک ماشین بخرم ..... چند سال بعد با هر زحمتی بود ماشین خریدم

ولی کارهایم باز لنگ بود لنگ ماشین نبود لنگ چیز دیگری بود.

چرخ(دوچرخه) می خواستم تا بعد از برگشتن از مدرسه بروم کمک پدرم ولی در برگشتن هیچ تاثیر قابل ملموسی که وقت اضافه بیاورم نداشت

یا تصادف می کردم یا بخاطر حواس پرتی بزمین می خوردم و ... بالاخره وقت اضافه نمی آوردم بماند کم هم می آوردم.

موتور هم نتوانست کاری از پیش ببرد از سوز سرما باید لباس بسیار بپوشی و کلاه و دستکش بدست کنی و هزار کاری که همه وقت را می گرفت.

ماشین این مشکلات را رفع می کرد اما مشکلات دیگری ببار آورد پارکینگ می خواست جاگیر بود در و تو کردنش وقت می برد و هرچه بود وقتی برایم اضافه نگذاشت که نقشه هایم را پیاده کنم

و این قصه همچنان ادامه دارد.

.... روزی از یک تراکتوری خواستم که بیاید زمینم را تیلر کند

از هزار وعده خوبان یکی وفا نکند

وعده داد نیامد زنگ زدم نیامد قول زمان دیگر داد

باز به وقت دیگر وعده کرد و باز هم نیامد

آنقدر اینطرف و آنطرف کرد که زمین خشک شد و قابلیت تیلر کردن را از دست داد ولی او نیامد ... تصمیم گرفتم خود با دست انجام دهم چون مقدار زمین خیلی نبود و همین باعث شده بود که تراکتوری صرفش نکند بیاید و می خواست در یک وقت مازاد مثلا وقتی از سر یک کار می آید انجام دهد که جور نمی شد!

آب بعدی از همان روزی که قابلیت گرداندن زمین با دست را داشت رفتم و کندم و چند روزی نشده تمام شد برای خودم هم باورکردنی نبود ولی هیچ ناراحت بدقولی و پشت سر هم زنگ بزن بیا و ... پیدا نکردم و کارم تمام شد بالاخره از دفعه قبل برایم راحت تر بود فهمیدم وقتی یک چیز را بخواهی می شود وقت هست ولی بطریقی ناخواسته ما آنرا از دست می دهیم.

بجای اینکه خودمان کارمان را انجام دهیم با تلف کردن وقت می خواهیم دیگران کارمان را انجام دهند.

چله برایم یک نشان است روز کوتاه و شب بلند

وقتی که شبها کوتاه می شود روزها بلند می شود

همیشه وقتی یک جا کوتاه می آوریم حواسمان باشد یک جا بلند گذاشته ایم

نمی شود در این دنیا چیزی را کسب کرد ولی چیزی را از دست نداد.

بچه که هستیم می خواهیم بزرگ شویم چون دیگر مدرسه و مشق نداریم

اما سختی هایی را خواهی دید که آروز می کنی کاش بچه می شدی و مشق می نوشتی و این افکار و بدبختی ها را نداشتی

وقتی دندان داشتیم چیزی برای خوردن نداشتیم چون کم پول بودیم

حالا که پول خریدن و خوردن داریم دندان نداریم

وقتی چشم داشتیم چیزی ننوشتیم و نخواندیم حالا که می خواهیم بخوانیم و بنویسیم چشم نداریم چشم داریم دید نداریم و.....

وقتی که پای رفتن داشتیم نرفتیم

حالا که از پا افتاده ایم هوس رفتن کرده ایم!

:: موضوعات مرتبط: مناسبت روز، علی اکبری، اخلاقي و مذهبي، ،
:: برچسب‌ها: ماه ربیع الاول,
نویسنده : علي اكبري(آج)
حرف

یا رفیق

کمی کمک !

کمی حرف کمتر !

کمی کار بیشتر ! فقط کمی ! اگر راست می گویید!؟

دروغ از این بزرگتر با یک عده زیادی از دانشجویان بنشینی و بدون فکر بگویی که دغدغه ات اشتغال است که ما مشکل داریم و باید بیکاری را رفع کنی!

ولی در کشور آمار بیکاری به 20% برسد و جوانان تحصیل کرده ات هر روز بیشتر شده باشند.

بگویی که در برجام با رهبری هماهنگ بوده ای ولی هیچ یک از 9 بند نامه رهبری را رعایت نکرده باشی!

بارها رهبر گفته باشد که من در جزییات وارد نمی شوم و حالا که برجام ات به همه چیز گند زده بگویی که در ریز کارها با او مشورت کرده ای!

حالا که رسیده ای به سخن همان ها که بی سواد می خواندی و بی شناسنامه و ..... هنوز نهفمیده ای که مردم گوششان به حرف نیست؟!

با دروغ که مردم راضی نمی شوند عمل مشخص می کند.

تا دولت قبل بود جیب مردم نماینگر تورم و جوانان بیکار در خانه ملاک عمل بود نه آمار مرکز آمار و بانک مرکزی!

اما امروز در بین همین قشر دانشجو بیدار بگویی که آمار مرکز آمار چنین نشان می دهد و چنان!

مراکز آمار که قبل از شما نمایه ها را دستکاری نمی کرد ملاک نبود!؟

اما حالا که به این افتخار پنهانکاری و دستکاری در آمار و ارائه ندادن آمار هم دست پیدا کرده شده ملاک!؟

خودتان را کمی جمع کنید.

کمی خحالت بکشید.

کمی کار کنید.

کمی نور چشمیان  از خود دور کنید.

کمی عمل بجای حرف تحویل مردم دهید.

وعده های 100 روزه بعد از 1200 روز کدامش عملی شده است؟

کدام گشایشی ایجاد شده است

در روز یکشنبه که تمام بانکهای جهان تعطیل بودند بی هیج پرهیزی گفتی 1000 ال سی بانکی باز شد!1

حالا بیش از 400 روز گذشته هنوز هم یک دهم این مقدار باز نشده!

چقدر ما را ..... حساب کرده ای

خودتی .........

.

:: موضوعات مرتبط: مناسبت روز، تحليل روز، علی اکبری، حقوق، ،
:: برچسب‌ها: ماه ربیع الاول,
نویسنده : علي اكبري(آج)
آب انبار

یا قیوم

روزگاری نه چندان نزدیک و نه چندان دور خنک ترین آبی که در تابستان یا حتی بهار می شد نوشید آبی بود که از آب انبار حسین آباد تهیه می شد، همانجا که تغییر نام داد و اسمش شد امین شهر.

نمی دانم چرا آبش خنک تر بود درحالی که آب سبو هم در فضای سایه و از شب گذشته خنک بود ، ولی خنکی آب ، آب انبار یک چیز دیگر بود.

شاید هم تهیه آب بسرعت و به خنکی آن امکان نداشت!

همیشه پیش خودم می گویم کاش هیچگاه آبسردکن ساخته نشده بود

کاش هنوز هم باید از آب خنک آب انبار یا سبو استفاده می کردیم، طبیعی طبیعی

..... تازه فهمیدن که یکی از اصلی ترین علل کبد چرب آب سرد است

یاد آب خنک بخیر...

یا آب انبار بخیر

:: موضوعات مرتبط: عمومي، علی اکبری، شهرستان انار، اماكن انار، ،
:: برچسب‌ها: ماه صفر,
نویسنده : علي اكبري(آج)
ذلت نه!

بنام یار

آدم امام حسین علیه السلام را داشته باشد و راهش را ببیند آنوقت برود با دشمن دست بدهد و به وعهده او دل خوش کند.

آیا این مفهوم و معنی خون بر شمشیر پیروز است.

وقتی از عمل امام مفهوم مذاکره بفهمی نتیجه اش ذلت پذیری است.

حالا باید دست از پا درازتر به توجیه دشمن بپردازی.

وای به این همه کج فهمی! و نهفمی!!

:: موضوعات مرتبط: مناسبت روز، تحليل روز، علی اکبری، ،
:: برچسب‌ها: ماه محرم,
نویسنده : علي اكبري(آج)
سرد

یا سبوح

لحظات چه متفرق شده اند

بی حس و کرخت

گز گز شونده و سوزنی

دقت ها کم و مار پیچی اند

انگار در نیمه گدار دنده عوض کرده اند

سرد و بی روح

حاشا که بد کنیم

آیا بد شده یا بد شده ایم

در زندگی ببخشید تا بخشیده شوید

کمی این طرف تر یا کمی آن طرف تر

زودتر یا دیرتر

آن دورها یا همین نزدیکی

فرق نمی کند

سرد نباشید

در این گرمی هوا

مثل اینکه هوا هم گرم نیست!!؟

:: موضوعات مرتبط: عمومي، قصه و قاصدك، علی اکبری، ،
:: برچسب‌ها: ماه ذی القعده,
نویسنده : علي اكبري(آج)
جاده

یا مبدا

پر کاهی در روی آب

ادعای کشتیی دارد

که چنین هستم و چنان نیستم

من از اینسوی به آنسوی هستم

من از موانع با این روش می گذرم

در گذرگاه با این طرفند می روم

من اینم و من آنم و من.....

در همین هنگامه بادی نه چندان قوی آب را مواج و تلاطمی بر دریا می نشیند

پر کاه نه لنگر دارد نه ایستگاه و نه خواستگاه

او و اینهمه ادعا مانده در راه......

مورچه ای در معبری با دانه ای روان است

من چه قدرتی دارم و چه بازویی در من چقدر توانایی نهفته چند برابر وزنم دارم دانه میکشم

گم نمی شوم و این راه دور از خانه را با پر دلی طی می کنم من اگر در قهرمانی المپیک شرکت کنم ممتازترین هستم و طلایی جاده ها را میشناسم و آسمان را و من ...

در این اثنا نم نمک بارانی باریدن میکند و جویبار کوچکی جریان مورچه پا در هوا در چند قطره باران گرفتار نه ابر را می بیند و نه زمین را و نه جاده میداند کجاست فقط پر کاهی میخواهد که جان بدر برد و نفسی و ....

مگسی وز وز کنان بر بینی نه چندان تمیزی زوم کرده ننشسته می خورد و پر کشیده و در جایی دیگر از بدن فرد فرود می آید چنانکه مرکز غذاهای عالیه را یافته بر هر حرکت دستی چنان جنبان و سریع است که تا ندارد مغرور از خود که من در نزدیک و چشم دهان و دست این آدمیزاد میچرم و او هیچ راه گریزی از من ندارد او نمی تواند به من هوشیار و چشم باز و توانا در پرواز دست یابد

من او را می جویم و می خورم و او در آزار من دست از پا درزاتر است من روشهای بسیار مبتکرانه ای در پریدن و خوردن دادم که هیچ کس به گردم نمی رسد هنوز انسانی نتوانسته زوتر از من غذایی را مزه کند من چقدر فرز و پیشرو هستم.....

در همین خیالات غوطه ور است که در تارهای عنکبوت گیر و هرچه بیشتر تقلا می کند بیشتر در بند میشود و گرفتاری فزونتر....

تقلا فایده بخش نیست گوید کاش موری می آمد و این طنابها از پایم می گسست و رهایی و....

....کاندید شده است برای ریس جمهور شدن دست و پا می زند آنطور آمار می دهد فراوان من آلودگی را از بین می برم من زمین را پر از محصول می کنم من دامداران را رونق بخشم من سفره ها را پر از غذاهای متنوع می کنم من نفت خام نخواهم فروخت بلکه از آن انواع محصولات اسخراج کرده و صادر می کنم و گنجینه کشور را پر از ارز من کسب و کار را رونق می دهم من کاری می کنم که مردم بگویند دیگر نیازی به یارانه ندارند من 100روزه همه این کارها را به سامان می کنم من تمام وعده هایم در سررسید این صد روز اجرایی می کنم

این که به مردم آمار نشان بدهی و بگویی بانک مرکزی می گوید تورم نداریم و یا مرکز آمار می گوید چنان و بهمان درست نیست جیب مردم ملاک است تورم و رونق و شاخص های اقتصادی را مردم لمس می کنند چرا باید آمار چنین بگوید مردم خودشان خواهند دید دیگر اینها در ریاست من جمع خواهد شد

مرا اگر انتخاب کنید کاری می کنم که همه ابرقدرتها بدست و پای ما بی افتند این کشورهای زپرتی که جای خود دار کاری خواهم کرد که پاسپورت ایرانی در جهان ارزش اول را پیدا کند مفسدان اقتصادی را چنان له کنم که تا ایرانی هست نتواند قد علم کند. مردم چنان به رونق اقتصادی برسانم که بگویند چگونه توانست اینهمه در صد روز کار ایجاد کند که کشور از نظر عمرانی بالاترین نرخ را دارد یک جوان بیکار نیست بخصوص اگر تحصیل کرده باشد و......

100 که گذشت حالا به 1100هم رسیده و فقط 300روز از مهلتش در کرسی ریاست باقی است هیچ آبادانی مشاهده نمی شود کرد. قبض آب و برق و گاز و ... را بدون هیچ مجوز قانونی 300% بردند بالا حقوق کارگر و کارمند را در این سه سال 40%افزایش نداده اند بودجه عمرانی را به صفر رسانده اند بیکاری را تا هفت میلیون جوان افزایش رکود را در تمام سیستم کشور منتقل کرده اند پاسپورت ایرانی برای کشوری چون امارات و جیبوتی شده درویزیگی وزرا که راهشان نمی دهند عزت ایرانی را بجایی رساندند که آمریکا برای نماینده شان در سازمان ملل نه آمریکا راه نمی دهد و آنها که از هیاهو پر بودند عملا هیچ غلطی نکردند.

500زایر ایران را قتل عام کردند ولی نفس شان یک هق نکرد

هزاران سانتریفیوژ هسته ای که با خون دل و جان کندن و جان دادن بدست آمده بود و قلب راکتور که ترس را تا مغز استخوان صهیونیستها برده بود را بتن ریختند برای هیچ حالا همه نشسته اند و بدعهدی دشمن را ماله کشی می کنند سخن گوی خزانه داری آمریکا هم مانده که چطوری طرفشان به این راحتی از آنها دفاع می کند

قرار بود امید در همه جا موج بزند بعد از 1100روز از افتضاحات شان در مصاحبه خودشان هم هیچ نکته امید بخشی بیرون نمی آید. فقط چند پاره کاغد در دست که بانک مرکزی گفته از رکود خارج شده ایم و تورم تک رقمی شده است و مرکز آمار گفته بیکار نداریم و وزارت نفت فرمده آقای ژنرال که 2میلیون بشکه نفت خام فروخته اند ولی پولش را قطره قطره خواهند داد .همه وعدهای داده شده را تکرار می کند هنوز انگار ریس نیست هنوز نامزد ریاست است.

قرار بود عدالت را بگسرانند اما برای یک گارگر و یک کارمند با یک میلیون تومان خزانه شان خالی است ولی برای یک نامدیر دزد و نورچشمی حقوق 257برابر آن کارمند را میدهند برای یک زوج وام چهار پنج میلونی ندارند اما چند میلیارد را با سود صفر می دهند به یک مفسد دزد که نامش هست مدیر و از غیرت هیچ بویی نبرده البته همان مدیران نجومی بگیر وام میدهند که مبادا ناراحت بشند.

برای اینکه دهن کجی به ملت و رهبری را خوب تکمیل کنند این مدیران که از نظر ملت دزد نامیده شده و از نظر امامشان متجاوز به ارزشهای نظام و باعث بی اعتمادی کامل به دولت و دولتیان شده را همین باعثین این گندکاریها آنها را ذخایر نظام و امانتداران می نامند

وای بر ما و این امانتداران

وای به نظام و این ذخایر....

اینها ذخایر جیبی و ارزی و بانکی هستند نه نظام. اینها سارقان بیت المال هستند نه امانتدار اموال مردم!

ما چه می بینیم این افراد را و آنهایی که از اینها ارتزاق دارند چه می پندارند این قشر را

عدالت از این واضع تر می جوید.!!!؟

یکی در اون بالاها ماشین چند میلیاردی سوار می شود و این یکی اینجا پول تاکسی ندارد که زن بیمارش را به درمانگاه برساند؛ گریه ندارد این کشور داری و این اقامه به قسط.

اینها ارزشهای انقلاب و نظام و معمار انقلاب بود!!!!!؟؟؟؟؟؟

آن مردان بی ادعایی که شبانه روز کار می کردند و چندرغاز حقوقشان را هم بخاطر مستضعفین دریافت نمی کردند کجایند

کجایی سال 1360 چرا اینقدر از جاده دور افتاده ایم 

می شود برگردیم و جاده را پیدا کنیم

کجایی جاده.؟؟؟.

37سال از کجا به ناکجا آباد آمده ایم.

 

جاده کجایی؟؟؟؟کجایی جاده؟؟؟؟

 

:: موضوعات مرتبط: تحليل روز، علی اکبری، اجتماعي، حقوق، ،
:: برچسب‌ها: ماه ذی القعده,
نویسنده : علي اكبري(آج)
رجحان

یا قیوم

جالبه!

چی جالبه؟

یک کارمند بازنشسته  برای یک عمر کار خود نظر دوخته به پاداش پایان خدمت خود یکباره با خزانه خالی دولت برخورد می کند و  که یک عمر بی منت کار کرده کریمانه صبر را پیشه می کند و چشم امید دارد تا گشایشی برای این تدبیر کنندگان حاصل آید و ... مشکلات تل انبار خود را فراموش تا مگر مشکلی از مملکت رفع گردد نوبت را چشم می بندد تا مگر رفع معبری حاصل گردد.

می پذیرد که دولت بعد از بیش از یکسال بجای اینکه این پاداش را یکباره بدهد که چمشش بگیرد و گره ای باز شود و یا بتوان با آن مشکلی حل کند قسطی بدهد

که نه چشم ببیند و نه گره ای بوسیله آن باز شود.

...اما ناگاه.. یخ میکند!

شاید هم یخ می زنند.

چرا؟

وقتی که در این خالی دخل می بیند که تعداد زیادی نورچشمی که نه مدیریت دانند و نه کارمندی از قضای در وتخته نام خود را مدیر نهاده و چماتمه زده اند بر صدر و حقوق ماهانه می گیرند نه چند برابر حقوق ماهانه آن کارمند بلکه چند ده برابر حقوق سالانه او و شاید هم بیش از حقوق دریافتی عمرش  و آنهم فقط در ماه و چند ده برابر پاداش یک عمر خدمت او.

اینها را که نمی شود تحمل کرد و جالبه که به این علاوه می شود یک وام ناقابل 500برابری وام ازدواج که هرکس بخواهد آنرا بگیرد ترجیح می دهد بخاطر ضامن و وثیقه و... نگیرد چون بیکار شدن برای گرفتن آن همانقدر وقت می برد که بروی ساعاتی مزدوری و...

خب این وام ناقابل برای این مدیر چقدر سودش است36%

خیر!

24%

خیر

12%

خیر

6%

پس حتما4%

خیر

پس 3%

خیر اگر صلاح بدانند این مدیر بی لیاقت 1%و گر نه آنرا هم صفر در نظر میگیرد.

خب چگونه قسط بندی می شود این چند میلیارد نا قابل.

معلومه دیگر ماهی 50 هزار تومان از حقوق 250میلیونی او کم می شود و اگر صلاح باشد رایگان بیمه عمر می شود که بانک موصوف ضرر نکند کمی بیش از 500سال بازپرداخت خواهد شد که ناخواسته عمرش را به شما داد ورثه اصلا نگران نباشند چون بیمه شده است.

خب از نظر اشراف زادگان این نوعی عدالت است.

چون چنین مدیری اصلا گیر نمی آید فقط همین3000 عدد بوده در دنیا که دولت تدبیر آنها را تور کرده و بکار گمارده است!

و برای 1000تای آنها شرایط ویژه تر قایل گردیده تا بتوانند جولان بیشتری داشته باشند.

و بهتر بچرند یعنی صندلی مدیریت را چرگاه خود دیده اند.

و آن دو هزار بقیه هم حقوق ناقابل زیر 40میلیون ابتیاع می کنند!

......

حمله به ارزشها یعنی چه ؟

اگر بدانیم برای چه این انقلاب را امام خمینی(ره) براه انداخت آنوقت این سخن رهبری را بیشتر درک خواهیم کرد.

مردم قیام کردند که این نابرابری ها برچیده شود یک مشت مفت خور زالو صفت نچسبند به مملکت و بقیه مردم به نان شب محتاج باشند.

یک عده برای سفر خارج رفتن در سال چندین با مثل خانه خاله رفتن نباشد و برای بقیه مردم رفتن به گردش تا شهر دیگر یک آرزو.

یک عمر نخوردگی بکشند که بتوانند در عمرشان یک زیارت بروند.

و برای کودکشان تهیه یک دوچرخه آنقدر سخت باشد که تحمل اشکهای اور را داشته باشند اما پول خرید آنرا هرگز و می بینند در این سختی عده ای هستند که بچه های بی شرمشان سوار ماشینهای چند میلیاردی می شوند برای تفریح و تحصیل دست در جیب ملت دارند.

برای وارد کردن برنج و نفع شخصی حاضرند هزاران کشاورز هم وطن خود را به روز سیاه بنشانند.

مردم.! خون دادند که این کثافت ها را نبینند!

اما حالا می بینند که عده ای ترجیح می دهند منافع خود را بر منافع ملت.

و وقت پیکار با دشمن در کجا بودند معلوم نیست اما با یک اشاره فلان کاکا شده مدیر و راه چپاول هم که سخت نیست کافی است مدیر با کفایت برنامه ریز یک بخشنامه را امضا و صادر کنند! 

این مرفعین بی درد کجا بودند که ببینند مردم از نان شب خود زدند تا لقمه ای نان به رزمنده ای برسانند تا مملکت از چپاول غارتگران در امان بماند؟

حالا چگونه باید تحمل کنند که درد نداری را. دروغ خالی بودن خزانه را. چپاول بیت المال را؟!!

وقتی می شود نداری را تحمل کرد که نباشد !

اما نمی شود این بی عدالتی ها را تحمل نمود.

باشد برای یک عده نوکیسه فقط، قابل تحمل نیست.

آخر قانون تفاوت حقوق را 7 برابر حداقل حقوق گفته 900هزار تومان حداقل برای یک کارگر که باید 8ساعت در کارهای سخت همه نوع محنتی را تحمل کند و عرق بریزد و آب گرم بخورد و باری بر بدن و صورت چروکش نخورد، با یک فرد دیگر که تنها هنرش نشستن زیر باد کولرگازی و تکیه بر صندلی چرخان میلیونی و امضا ست این بگیرد یک میلیون و او بگیرد 250میلیون !!!

بیش از بیست سال زحمت این را او در یک ماهه غارت کند.

تازه کفایت به این هم نکند و وام میلیاردی هم با سود نزدیک صفر بگیرد.

اگر پولت، قرص الحسنه بانک دهی، هنگام وام گرفتن 4 درصد وام ات می دهند آنهم با دادن امتیاز یک میلیون یک سال بگذار دو میلیون بهت می دهند یکساله ماهانه قسط بندی . تفاوت از کجا تا کجا.

چگونه باید تحمل کرد .

اینها که برای وام دادن چنین برنامه ریزند و برای پول مردم چنین کیسه دوزند جواب چه دارند.

با شعار و شعر می خواهند مردم را قانع کنند.

می شود ؟نمی شود.

جالبه!

یک نور چشمی را برداشته یکی مثل آن جایگزین کرده اند 

ارزشهای اسلامی وانقلابی چی بود چی شد.

سیاست بازان برکرسی صدارت جولان می دهند و شعار امید و تدبیر انقلابی اینهم نتیجه راستگویی شان.!!!؟؟؟

:: موضوعات مرتبط: عمومي، تحليل روز، علی اکبری، اجتماعي، حقوق، ،
:: برچسب‌ها: ماه شوال,
نویسنده : علي اكبري(آج)
سیخک

یا قیوم

آمدیم که کاری بکنیم

و هر که باید حرکتی بکنیم

قدر دانیم نفسی یاوری یار بکنیم

یک دم ننشینم فکری با حال بکنیم

سر بساییم آستان را سجده ای بکنیم

حرکتی نه بهر هر کس بلکه در حق بکنیم

جایی نگوییم و نایستم به باطل امر واجب هم بکنیم

ما نه اینکه بد بکنیم قرار بود خوبتر از بهتر بکنیم

ناشایست نباشیم و ناحق نکنیم وبایسته بکنیم

تدبیر کنیم و عمل خالص نه به ریا بکنیم

شاید کفه راست بر آریم نه شمشیر به هم کیش در بکنیم

داد زنیم راه را نه پیچ در راه و پل و عابر سوار بکنیم

مست نباشیم در تصمیم گره را از بهر رب وا بکنیم

دم نزنیم درد را درمان درد بی نوایی را بکنیم

ما نه از خود بگذریم سرمست نه پا بر سر بیچاره بکنیم

شمع دولت کس روشن کنیم نه خاموشی بر جان بی آزار بکنیم

پرده حرمت ندریم و ساز ناکوک نزنیم و پلک بدتر نکنیم

شاخ پر زور زورگو بشکنیم بر گرده ناتوان سنگک نزنیم

قلب یتیم را نشکنیم دست رحمت بر سر بی مادر در بکنیم

قافله را همراهی بکنیم نه رفیقی دزدان گردنه بکنیم

سیخک نزنیم و شاخ بر گرده بی کس نکنیم

باد نکاریم و طوفان بر پرده خانه خلق نکنیم

شرم کنیم و پر رویی نکنیم حیات بر پرده حیا بکنیم

نه بره ای بیازاریم نه دانه از دهان موری جدا بکنیم

قرار بود گله ای بچرانیم و مرتع زاری بکنیم

نه در دشتی حیاطی بزنیم نه چاهی در بیابان بکنیم

شاه نشین قلعه خود باشیم نه بر خلق شاهی بکنیم

روز بکار مشغول و شب دنبال مشکل داران مشکل وا بکنیم

در گرمای تموز عرق ریزیم و گرمی خانه سرمازدگان بکنیم

جان دهیم بهر جانان نه جان بگیریم ناتوانی بکنیم

برق زنیم کف را نه سرکوفت  بر کودکان بکنیم

شادی کنیم بر مدار نه تار شب بی قاتاق بکنیم

هیکل گنده نکنیم بهر ستم بر ظالم زومداری بکنیم

تفریح کنیم در مرغزار نه آتش بر بوته زار بکنیم

عشق کنیم در کیش عاشقان نه چشمک بر زیبایان بکنیم

ما راست قامتان اهلیم نه بزدلانه هتک حرمت بکنیم.

:: موضوعات مرتبط: قصه و قاصدك، علی اکبری، اخلاقي و مذهبي، علوم انساني، ،
:: برچسب‌ها: ماه شوال,
نویسنده : علي اكبري(آج)
قدر

یا قادر

همیشه داشته ها را نمی بینیم یعنی آنها را قدر نمی دانیم و اینجاست که بهتر است برای دانستن ارزش آن شی کمی آنرا نداشته باشیم کمی از آن دور باشیم شاید کمی قدردان شویم

...شاید

گاهی از بچه ها بعضی چیزها را دریغ کنید تا نداشته باشند و کمی درد فراغ را حس کنند شاید قدردان گردند

اسباب بازی ،عروسک ، شکلات ،آدامس، دوچرخه و....

یک کمی دوری دوستی می آورد

ذات ما چنین است که همیشه غبطه نداشته ها بخوریم؛پس داشته چه؟

کمی هم روی داشته ها باید تمرکز نمود

همه نگاه مان به نداشته هاست

و اینجاست که کمی باید هواسمان باشد

برای این هواس جمعی کمی هواس پرتی نیاز است

ماه ها همه سر در خوردن داریم و ناشکری مان زیادت از حد است یک ماه هم خودمان خودمان را تربیت کنیم که نخوریم شاید قدر آنچه می خوریم را بدانیم

چند ساعتی ننوشید این آب حیات را شاید قدر آنرا کمی فقط کمی بدانیم

آنجا که فله ای هدر می دهیم و هیچ ملاحظه ای نداریم و برای هر قطره آب که نجات دهنده است و زندگی ساز باید برنامه داشته باشیم چقدر دیمی هستیم وقتی به آب می رسیم هیچ ملاحظه ارزش آن را نداریم

حیات به آن وابسطه ،تمیزی به آن بسته، خنکی از آن برخاسته

حالا ما چقدر در آن موثر!

واقعا وقتی تشنه اید آن وقتی که گلویتان خشک و لب هایتان بهم چسبیده است برای یک لیوان آب چقدر حاضریت بپردازید

اما اکنون شیر آب باز آنهم تا آخر که چی

دستی بشوییم یا پایی

چقدر قدر ناشناس هستیم ما

روزه آمده که در خودمان رفتارمان کردارمان اخلاقمان وجودمان و...

تفکر کنیم

قدر بدانیم، خیلی قدربدانیم....

آیا فکرش را کرده اید که این ماه چقدر در ما اثرگذار است

آیا نباید قدر آنرا بدانیم آنکه ما را به ارزش می رساند

و دانستن ارزشها

خدایا شکرت که سفره ای پهن نموده ای از دانستن ها ،از ارزش گذاشتنها

هرچند ما نادانیم

ماه ضیافت  الهی مبارک

:: موضوعات مرتبط: عمومي، مناسبت روز، علی اکبری، اخلاقي و مذهبي، ،
:: برچسب‌ها: ماه رمضات,
نویسنده : علي اكبري(آج)
نزدیک

یا ظاهر

خواهی آمد

با دستانی از رحمت

با چشمانی نورانی

با قدمهایی استوار

با قلبی روشن

با همه خوبی ها

با دعایی بر لب

آنروز ،همه مظلومان را در انتظارند

دردمندان عالم، امید به نگاهت

شوقی سراسر از آمدند

ساده و بی پیراهه

می دانم که منتقم هستی

همانطور که جد بزرگوارت حضرت مولا چنین بود

تو صفات او را داری

جاذبه قوی برای دوستان

و دافعه سراسری بر دشمنان حق

...کاش نزدیک باشد آن جمعه که می آیی

نزدیک است ولی ما چقدر می دانیم

نمی دایم .

...شاید این جمعه بیایی... شاید

 

:: موضوعات مرتبط: عمومي، مناسبت روز، علی اکبری، اجتماعي، اخلاقي و مذهبي، ،
:: برچسب‌ها: ماه شعبان,
نویسنده : علي اكبري(آج)
نمک

یا رزاق

آن نزدیکی شهر جایی که هیچ کس دماغ ورود به آن را ندارد.

جایی که خیس است و کمی آب به رنگ آسمان در ماسه ها در حرکت آرام خود به سمت پایین سرازیر

نقطه به نقطه آن خیره کننده وغیر قابل شرب 

اگر در گرمای بهار یا تابستان به آن گذر کنی شدت تشنگی تو را جذب آب می کند ولی تلخی و شوری آن به مواظبت نیازمند است.

حتی نباید بی احتیاطی کنی و به آن دست بزنی و گر نه سوزش آن طاقت فرساست.

اما در همین نزدیکی می شود گلوله هایی از نمک را یافت که خواص آن بسیار بیشتر از نمکهای بازار است حتی اگر روی آن نوشته باشد غنی شده با ید.

در گذشته ها مردم همین نمک را سر سفره در مطبخ و خمیر نان داشتند و هیچ کمبودی از مواد معدنی نداشتند

چون این نمک سر شار بود از انواع مواد معدنی مورد نیاز بدن

می شود رفت و آورد و استفاده کرد و یاد گذشته نمود و از برکت نمک بهره کامل برد .

نمک آنروزها برکت بود و به غذا و سفره برکت می بخشید.

یاد آن قدیمها بخیر!

آن سالها که مردم خود لمس می کردند نتایج تلاش خود را.

یادش بخیر!

:: موضوعات مرتبط: عمومي، علی اکبری، شهرستان انار، ،
:: برچسب‌ها: ماه رجب,
نویسنده : علي اكبري(آج)
چرا ؟

یا حق المبین در حالی که در کشور ایران با آزادی تمام برای بزرگان دین مراسم می گیریم. در همین زمان یک عده برای مراسم روز قدس یا اربعین و سینه زنی یا شهادت امام رضا علیه السلام چه بهای سنگینی می پردازند.آیت الله زاکزاکی سه فرزندش را برای تظاهرات روز قدس تقدیم می کند.و برای آخر صفر فرزند دیگرش،شیعیان کشور نیجریه بیش از 500 شهید برای این روز.رییس دولت اسلامی ما که برای صدها بی گناه لبنانی که در انفجارهای تروریستی این کشور شهید می شوند در خواب است اما در صد کشته فرانسه سریع بیدار و پیام تسلیت می فرستد و چون با واکنش محافل سیاسی و مذهبی و اجتماعی روبرو می شود بعد از چند روز تازه به آن حادثه پیام میجای تاسف ندارد. آیا خون فرانسوی ها از لبنانی ها رنگین تر است؟ جای سوال نیست؟ ما در حمله ارتش نیجریه به دستور آل سعود و صهیونیست به حسینیه شیعیان باز بخواب می رود با اینکه این حمله واقعا وحشیانه است و تعداد شهدا از حد تصور خارج جای یک شکایت جای یک تسلیت خالی است.انتظار چه باید کشید در حالی که بیش از هفت هزار نفر در حادثه منی شهید شده اند و باید در همه مجامع جهانی و بین المللی شکایت می شد پیگیر حقوق قربانیان حداقل ملت خودمان باشیم باز محافل مورد نظر هیچ تحرکی ندارند و سوال هنوز باقی است.آیا با این اعمال از خودمان باید انتظار توهین و تحقر از جانب دولت قرون وسطایی آل سعود نداشته باشید یا ترکیه و ... همه نشان می دهد که دیپلماسی فعال که هیچ دیپلماسی منفعل هم نداریم. فقط خنده بلیدیم و خود را به این حوادث بخواب بزنیم!!!؟ تا کی بناست حقوق ملت پایمال شود و دیپلماتهای ما هیچ مسیولیتی از خود نشان ندهند .تا کی؟این سوالات کی پاسخ میگیرید؟ اصلا جای سوال هست؟ میگذارند سوال کنی؟

:: موضوعات مرتبط: تحليل روز، علی اکبری، ،
:: برچسب‌ها: ماه ربیع الاول,
نویسنده : علي اكبري(آج)
جهت

یاعفار همیشه یک نگاهی در ما وجود دارد که راهنمای ما می شود یعنی هست چگونه بودن و چطور رفتار کردن جالب است که بدانیم وقتی کار اشباهی انجام می دهیم یک پشیمانی در ما این را بیشتر نشان می دهد که وجود دارد.پس اینکه ما در راهی قرار میگیریم که نباید برویم در یک علت ثانویه است. جایی دیگر منشا اشباه ما شده است کلمه شیطان یک وسوسه بیرونی را باید تداعی کند اگر ما این را درونی کرده باشیم باید به این بی اندیشیم که اکنون وقت خارج کردن است خارج کردن یک نیروی بیرونی که آنرا درونی کرده ایم. خالق متعال وقتی ما را آفریده است بی غل و غش و پاک نهاد و زیبا و عاقل دارای صفات مطهر و در جمال اما چون عاقل آفریده است پس نیاز داشتیم که اختیار داشته باشیم یعنی نیروی شعور و عاقله بدون مختار بودن یک چیز زاید است. اینکه انسان بگوید من عاقل هستم و اختیاری ندارم یک حرف بی منطق است شما نمی توانید چیزی را بدون ملزومات آن اختیار کنید مثلا فردی را تصور کنید که دست ندارد ولی دستکش دارد آیا با منطق هم خوان است ما اکنون نیاز به مثال نداریم اگر در بیرون آب موجود است در ما و دیگر حیوانات و گیاهان تشنگی نیاز به آب وجود دارد مساله خیلی بغرنج نیست.برای هر نیازی یک یا چند برآورده کننده آن نیاز موجود است گرسنگی بدون غذا ممکن الوجود نیست شاید قابل تصور نیز نباشد چون اصلی وجود دارد که می گوید آنچه را تصور می کنید قابلیت موجودیت دارد پس اگر تصور غذا داشته باشیم بی شک گرسنگی را نیز بوجود می آوریم.در عالم خیال و تصور برای انسان آینده بهتر رقم می خورد اگر انسان آن را جامه عمل بپوشد آن بهتری اتفاق می افتد اما می توان گفت آنچه را که ما در تصور پیش بینی نکرده ایم هم عارض می شود یعنی آن در طبیعت آن کشف و اختراع موجود است اما انسان همه آنرا نتوانسته کشف کند. قبل از اختراع تلویزیون انسان در تصور خود چنین وسیله ای را خیلی دور از دسترس می دید اتفاقی در آنسو تر شاید آنسوی جهان اتفاق بی افتاد من در این سو ببینیم.اما در طبیعت این وسیله هدر رفتن وقت و ساعت ها نشستن و ضعیف شدن چشم و...... نیز هست که آنوقتی که وسیله نبود اینها نبود. ما در اینکه چیزی را بدست می آوریم چیز دیگری از دست می دهیم این یک عدالت ازلی تا ابد است یعنی قانون جامعیت است. اگر در آن شک دارید بیازمایید.برای بدست آوردن یک خوبی یک نعمت و... ببینید چگونه چیز دیگری را از دست می دهید شک نکنید پدران ما تلفن نداشتند برای گرفتن یک خبر از روستای کناری همسایه و غیره زمان تلف می کردند ما تلفن که هیچ همراه داریم ولی آنها ساعتها خرم و خوش کنار هم می نشستند و سخن و درد و دل می کردند . ما همراه دادیم چقدر در کنار هم می نشینیم و چقدر درد ودل می کنیم. وَمَا تَشَآءُونَ إِلَّا أَن یَشَآءَ اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِینَ‏ و شما نمى‏خواهید جز آنچه خداوند، پروردگار جهانیان بخواهد. تکویر 29 این چه معنی می دهد اگر کل نوشته من برای این آیه باشد دیگر شاید دور از ذهن باشد خداوند در همه چیز اراده دارد پس اختیار یعنی چی یعنی چیز از خود اراده ندارد پس چرا می خواهید عقل را با همزاد اختیار قرار دهید. این یک نکته شیرین و بحث برانگیز است یعنی چنین باید تبیین کنیم که خداوند خالق همه است چون همه چیز مخلوق است پس هیچ اراده ای خارج از اراده خالق نیست این به معنی جبر نیست نکته ای که باید توجه داشت و جهت دهنده است و راهنما که ملزومات و سنن الهی همان قوانینی هستند که بارها خداوند اشاره کرده که آنها غیر تغییرند پس وقتی قوانین و سنن تغیر ندارد اختیار معنی جاودانه دارد و مشیات الهی است پس اختیار در این جهت معنی دارد که به اندازه فهم عقلی ما اختیار داریم چون عقل انسان کامل داده شده است اختیار هم کامل است ما نمی توانیم اراده خود را چون اراده خدا بالا دست آن است اختیار ندانیم نه باید این اراده را چنین معنی کنیم تا این آیه معنی جهت را داشته باشد و ما را به اشباه نیاندازد چون خدا انسان را خلق کرد پس یا سپس اراده کرد که او مختار باشد پس تمام لوازم آنرا در اختیارش قرار داد پس ما دارای اراده هستیم ولی این اراده در ذیل اراده پروردگار است و هیچ خدشه ای هم در این اختیار موجود نیست چون همه لوارم آن فراهم است. اگر فردی اختیار کند که به خدا کفر بورزد هیچ گاه از او سلب اختیار صورت نگرفته و او نمی تواند بگوید چون من در ذیل اراده خدا بودم او خود می خواسته و اراده کرده بوده من کافر باشم یا من شرارت کنم یا هر شر دیگری نه این فرد خود مختار بوده که راه و جهت راستی پیماید یا جهت شر را چون خالق او اراده کرده که او مختار باشد. در این معنی نباید زیاد نا مفهوم بمانیم. اگر امیری به یک سرباز اختیار دهد که در کاری خود تصمیم بگیرد او اگر بد عمل کند نمی تواند از خود سلب اختیار و مسوولیت کند. چون در ذیل اختیار امیر بوده است در اینجا او تصمیم گیرنده بود باید راه درست را پیدا می کرد نه اینکه عمل نادرست خود را به امیر نسبت دهد. البته این مثال ناقص است ولی بدای تقریب به ذهن آورده شد.

:: موضوعات مرتبط: علی اکبری، ،
:: برچسب‌ها: ماه صفر,
نویسنده : علي اكبري(آج)
تابستان

یا شریف

نمی شود یکسر

باید نشست و دید

گاهی سختی نجات بخش است

گاهی تکان دهنده

مردان سخت آنان اند که در کوره های زمان ذوب نمی شوند و می توانند تحمل کنند

باید صبور بود

نتیجه صبر ..... شیرین.... بسیارشیرین......بسیار زیاد شیرین است... شاید هم بیشتر

تابستان است فصل گرم تلاش و روزهای بلند و شب های صاف و کوتاه

چه کسی قدر این روزها را می داند

کشاورز کشت وکار کرده

ستاره شناس منتظر یک کشف در رصدخانه

شبگرد طلایه جوی

یا کارگر در راه کارخانه سه شیفت

یا معلم ریاضی دارای دانش آموز تجدید شده

تابستان است و فصل تلاش گرم در بلندی روز روشن

هوا صاف است اینجا آسمان مژده بودن دارد

تابستان فصل تعطیلی است یا کار؟

ما تا کی در عکس طبیعت به فعالیت مشغول؟

:: موضوعات مرتبط: عمومي، قصه و قاصدك، علی اکبری، ،
:: برچسب‌ها: ماه صفر,
نویسنده : علي اكبري(آج)
وجود

يا واجب الوجود

يکي از سوالاتي که براي انسان پيش مي آيد اين است که وجود چيست و ماهيت آن کدام است.

يا کمي جدي تر بپرسيم وجود چه نقشي براي موجود دارد.

من خيال کنم در اين سوال جدي جواب را داده باشم اصلاً اين وجود است که فرد يا هر موجودي را ايجاد مي کند.

يعني چه؟ راحت است يعني اگر از موجود وجود را بگيريم ديگر موجود نيست.

نمي دانم چقدر اين معني را در ذهن مي شود پرورش داد وجود را کمي رقيق کنيم به ذات مي رسيم.

يعني ذات يک چيز جزيي از وجود است.

در يک زمان و در يک مکان موجود مي تواند باشد يا نه؟

اين سه بعد از ابعاد هستي هستند يعني زمان و مکان و بعد ديگر هم وجود است!

شايد بشود دو موجود را در هستي در يک مکان و در يک زمان داشته باشيم ولي در همين نقطه مشترک زمان و مکان وجود آنها يکسان نباشد.

يعني تصور کنيد اگر وجود يک حرکت طولي پيدا کند در همين زمان و مکاني که شما هستيد ديگر شما درک و احساس الان را نداشته باشيد شايد از سرما يخ بزنيد يا از گرما ذوب شويد

شايد بگويد چنين امکاني ناممکن است ولي اين ممکني است که امکان دارد.

وجود شما امروز يک مقدار مشخصي از امواج صوتي و نوري و مغناطيسي و .... را درک مي کند يعني ما مي گوييم احساس مي کنيم حالا اگر وجود شما را کمي تغيير دهيم مثلا تمام امواج صوتي در اين هستي براي شما قابل احساس باشد اين يعني چه؟ يعني وجود شما کمي تغيير کند حالا رشد داده شود يا چيزي در مفهوم عکس آن و يا چيزي در راستاي نمو يا ضد نمو شما از اين وجود به آن وجود برسيد ! شايد زلزله اي که مي خواستم در شما ايجاد کنم همينجا مفهوم شده باشد شما ديگر يا از شدت اين امواج وجودتان نا وجود مي شود يا از اين وجود در رنج و عذاب فراوان خواهيد بود.

شما الان بيداريد يک وجود داريد وقتي بخواب مي رويد مکان و زمان شما عوض نمي شود چون وجود ديگري همزمان در آن مکان و زمان بيدار است اين وجود شماست که تغيير مي کند يعني از بعضي چيزها بريده مي شويد و به بعضي چيزهاي ديگر پيوند مي خوريد(محدويت).

بنظرم بايد بگويم در يک مکان و زمان وجود شما تغيير پيدا مي کند تا بيدار شدن بر مي گرديد به وجود قبلي ولي زمان و مکان به همان صورت طبيعي قبل است.

حالا اگر وجود شما را بصورت ديگر تغيير دهند شما مي توانيد با اجنه ارتباط پيدا کنيد!؟

اگر وجود شما رشد عرضي يا طولي يا ... بدهند شما به موجودي داراي ادراکات ديگر تبديل مي شويد.

يک سگ و يک گاو در يک زمان و يک مکان زيست مي کنند اين سگ بويايي دارد چند صد برابر آن.

و آن يکي شکمي دارد چند برابر اين و هزاران فرق بين اين و آن.

حالا درک کنيد اين دو موجود در يک مکان و يک زمان هستند اما ادراک بين اين دو از زمين تا آسمان است. آيا اين دو موجود وجود يکسان دارند.

 زمان و مکان و ... در يک کلاس درس و آنچه که از فرستنده معلم ارسال مي شود يکسان است از يک وجود نشات مي گيرد چرا دانش آموزان و يا دانش پذيران يکسان ياد نمي گيرند! شايد براي شما اين جواب من قابل قبول نباشد و بخواهيد عوامل ديگري را در اين بين بيان کنيد حالا در اين همه علت که بيان مي داريد مي توانيد يک علت را هم آنچه اينجا گفته مي شود قرار دهيد(وجود).

وجود يک ترکيبي از ذات و ديگر احساسات در نظر بگيريد و آنچه که ما از آن شناخت نداريم پس چرا مکان و زمان را از وجود جدا کرده ايم چون اينها را مي توانيم اندازه گيري کنيم يعني کمي در شناخت آنها پيشرفت داريم خب چيزهاي قابل مقايسه و اندازه گيري را مي شود بعد داد.

حالا تمام ادراکات ما همين حسهايي که مي شناسيم نيست مثلا حس ششم يا هفتم و غيره اينها براي اين است که وجود قابل شناخت نشده البته وجود همين ادراکات نيست ذات نيست عقل نيست هوش نيست دل نيست قلب نيست جان نيست و هزاران نيست ديگر ولي شايد همه اينها هم هست.

هر کس روي قسمتي از اين وجود نامي نهاده .

من ترکيبي است از جسم و جان حالا اين ادراکات براي جسم هستند يا جان مشخص نيست يعني درک يک موضوع در هر دو اين اثر دارد گاهي چيزي با جسم درک مي شود و گاهي با جان بيان مي شود.

در هر حال وجود چيزي است که اگر از موجود گرفته شود نيست مي شود.

پس يک وجود است

حالا که وجود، وجود دارد پس مي تواند رشد و نمو کند مي تواند ضعيف شود.

من منظورم از اين فلسفه بافي رسيدن به اين نکته است که انسان مي تواند وجود خود را رشد دهد.

علما و دانشمندان کساني بودند که اين وجود را رشد داده اند.

رشد يک حرکت است حالا از بعد مکان و زمان شايد نباشد ولي بي اثر اين دو بعد هم نيست

رياضي يک علمي است که توانسته ابعاد را تعريف کند يعني در همه ابعاد مسائل ايجاد يا آنرا را حل کند هر چند که براي نشان دادن در عمل برايمان ممکن نباشد.

فضاء در سه بعد عرض و طول و ارتفاع تعريف شده است حالا اگر براي زمان نيز چند بعد تعريف شود و براي ديگر چيزها هم ابعاد مختلف تعريف شود آنوقت بحث وجود خود يک ترکيب چندين در چندين در چند خواهد شد.

آنوقت چگونه ما با اين وجود ضعيف مي خواهيم آنرا درک کنيم.

اگر تمام آنچه که موجود است و آنچه موجود مي شود را در يک جا جمع و قابل درک کنيم اوضاع خيلي براي وجود ضعيف ما ناشناخته تر خواهد شد پس بهتر که درک ما در يک مقدار محدودي قرار گرفته است.

فرض کنيد يک انسان هم زمان مي توانست تمام امواج تصويري ماهواره را بدون واسطه احساس کند آنوقت چي مي شد مسلم با اين وجود امکان تحمل نبود.

انساني که بخواهد وجود خود را رشد دهد بايد آنچه را که خوب مي داند را در خود پرورش دهد در اين حالت يکسري از ابعاد وجودي او که شايد بد باشد و شايد هم نباشد خودبخود ضعيف مي شود.

چرا چون ما در اين عالم محدود ساخته شده ايم. مکان و زمان ما را محدود مي کنند.

اگر بخواهيم رشد کنيم زمان و عمر خودمان را احتمالاً نمي توانيم زياد کنيم ولي مثل خيلي از بزرگان مي توانيم عرض آنرا يا عمق آنرا زياد کنيم اين مي شود که انساني مثل علي عليه اسلام 1400 سال قبل سخني را مي گويد که هنوز تازه است.

يا گاليله مطلبي را اثبات مي کند که هنوز بعد از چند صد سال هنوز براي ما نامفهوم است.

انشتين در باره زمان و ماده فرمولي مي دهد که براي ما قابل هزم نيست.

چرا که آنها در وجود خود رشدي ايجاد کرده اند که از اين حالت عادي خارج شده اند و درکي نموده اند که ديگران از درک آن عاجز.

 .... شايد اگر وجود ما کمي تغيير کند در همين مکان و زمان ما در برزخ قرار گيريم!

اينطور نيست؟

:: موضوعات مرتبط: علی اکبری، اجتماعي، اخلاقي و مذهبي، علمي، علوم پايه، علوم انساني، ،
:: برچسب‌ها: ماه رجب,
نویسنده : علي اكبري(آج)
فرد

بنام هستي هستي بخش

روزي که شده است

آماده هستم براي بود يا نبود

خاطرات را مرور کنم يا ببينم

آه..

....آه

باز گويم تورا در جواني چقدر بخشنده و مهربان

با گذشت ولذت زندگي

با ديگران همراه و هم صدا

در نگاه اين و آن بي تفاوت

از نگاه شان هيچ دل نگراني نبود

امروز

فرد

خودم

بچه ام

مادرم

همسرم

برادرم

فرد....

امروز من هستم و خودم در پيچيده پيچيدگي خودم

من فرو رفته ام در فرد

چقدر حقير

از پرواز دراز به کوچ کنج نشين

آنروز رفاقت و همدلي

امروز بي حوصلگي و نازباني

کو آن صفا

در کوچه ها مانده

همراه من نيامده

يا اورا همراهم نيآورده ام

چقدر مشکل است

نگاه به گذشته

فقط در فرد گم و گور شده ام

جز خود ديگري نبينم تا کي

ديگر نخواهم شد وقتي فرد آمد

خيلي افراد رفتند

....آه

و آه که خود باني اينکارم

پيري تقصر دارد يا تجربه

نمي دانم

از دست داده هايم خيلي فراوان است

چه کنم؟

آه.....

فرد

باز نايد فردا

فرد از آمدنش متنفرم

چه کنم؟

آه....

 

:: موضوعات مرتبط: عمومي، قصه و قاصدك، علی اکبری، اخلاقي و مذهبي، ،
:: برچسب‌ها: ماه جمادی الآخر,
نویسنده : علي اكبري(آج)
22 بهمن مبارک

يا رحيم

روز 22 بهمن 1357، تاريخ نهضت اسلامي مردم ايران به رهبري امام خميني (ره) به نقطه عطف خود رسيد. در روز 22 بهمن سرانجام مبارزات مردم مسلمان به بار نشست و پادشاهي 2500 ساله و ظلم و استبداد بيش از 50 ساله رژيم پهلوي در ايران، ريشه کن شد و به خواست الهي حکومت جمهوري اسلامي تأسيس شد.

متن پيام امام خميني (ره) در روز 22 بهمن 57 به اين شرح است
بسم الله الرحمن الرحيم
ملت مسلمان و قهرمان و مبارز ايران! در اين لحظه حساس که به لطف خداوند تعالي مبارزات قهرمانانه شما سدهاي استبداد و استعمار را يکي پس از ديگري مي شکند و انقلاب اسلامي شما شکوفه ها و ميوه هاي خود را آشکار مي سازد، لازم مي دانم ضمن اظهار تشکر و قدرداني از يک يک شما برادران و خواهران چند نکته را يادآوري نمايم:

شما در جريان مبارزات گذشته رشد اسلامي و انقلابي خود را آشکار کرده ايد و اکنون بيش از پيش لازم است که اين رشد را به جهانيان نشان دهيد تا جهانيان بدانند مردم مسلمان ايران مي توانند بدون قيمومت اين و آن، راه سعادت خود را انتخاب نمايند.

لهذا از شما مي خواهم که اولا مانع آشوب و هرج و مرج بشويد و نگذاريد آشوبگران مغرض به عملياتي از قبيل غارت، آتش سوزي، مجازات متهمان و از بين بردن آثار علمي و فني و صنعتي و هنري و اتلاف اموال عمومي و خصوصي دست بزند. دشمن براي خراب کردن چهره نهضت از طريق نفوذ دادن افراد مفسد و مغرض در ميان توده مسلمان دست به چنين کارها مي زنند تا نهضت ما را ارتجاعي و وحشيانه قلمداد نمايند. من اکيدا اعلام مي کنم که هر کس دست به چنين عملياتي بزند از جامعه انقلابي ملت مطرود و در پيشگاه خداوند متعال مسئول است.

ثانيا توجه داشته باشيد که انقلاب ما از نظر پيروزي بر دشمن هنوز به پايان نرسيده است. دشمن از انواع وسايل و دسائس بهره مند است و توطئه ها در کمين ماست. تنها هوشياري و انضباط انقلابي و اطاعت از فرمانهاي رهبري و دولت موقت اسلامي است که همه توطئه ها را نقش بر آب مي سازد.

ثالثا افرادي از دشمن که به عنوان اسير در اختيار شما قرار مي گيرند هرگز مورد خشونت و آزار قرار ندهيد. همچنان که سنت اسلامي است به اسيران محبت و مهرباني کنيد و البته دولت اسلامي به موقع آنها را محاکمه و عدالت را در مورد آنها اجرا خواهد کرد.

از همه شما برادران و خواهران عزيزم مي خواهم که با دولت موقت انقلابي اسلامي که وارث يک سلسله خرابي هاي دولتهاي فاسد گذشته است همکاري نمائيد تا به حول و قوه الهي هر چه زودتر با همکاري يکديگر ايران اسلامي آباد و آزاد را مورد غبطه جهانيان بسازيم.

والسلام عليکم و رحمت الله و برکاته
روح الله الموسوي الخميني
22/11/57

 نهضتي که در 22 بهمن 1357 به پيروزي رسيد، امروزه براي بسياري از ملل جهان چراغ راه زندگي است.

 و اکنون بعد از 36 سال اين طلوع فجر همچنان پابرجا و مستحکمتر از ابتدا در حال پيشروي در جهان است و ديگر مستضعفان جهان را به جلو دعوت مي کند.

22 بهمن بر همه ايرانيان و مستضعفان جهان مبارک باد

:: موضوعات مرتبط: عمومي، مناسبت روز، علی اکبری، ،
:: برچسب‌ها: ماه ربیع الثانی,
نویسنده : علي اكبري(آج)
دلدار

يا حق

دلدار همان دل است؟

کمي آنطرف تر

کمي کوچک يا بزرگتر

نمي دانم

ولي وقتي دلم او را ياد مي کند اينجاست

درد دل مي کند

پس دردم را درک مي کند

او با من

يا من با او

در هر سراي

در هر کوي و برزن

نمايش درک درد و درمان

شادي و ناخوشي

با هم بودن چقدر گرمي بخش است

چقدر زيبا

 

:: موضوعات مرتبط: قصه و قاصدك، علی اکبری، اخلاقي و مذهبي، ،
:: برچسب‌ها: مهر,
نویسنده : علي اكبري(آج)
بی پیراهه

يا حق

از کنار دستانش

همانجا که ديده نمي شود

جايي براي مخفي کردن

خودش را بيان کرد

فاش شدن راز خود داستاني است به درازي شب يلدا

بلند....

اما چه براي اين خواص مي توان شمرد

کاري نداري

کسالت بار و خسته

جمع مي شود در خود

همچون نگاه سوي گل

باريک و تيز

چشمه ساري به لطافت باران

مهربان و نرم

رقص بلبل بر شاخه

همچون نگاه مادر

ساده و بي پيراهه

گذرا و آسان

در يک لحظه ناب دوستي

براي يک عمر ماندن در عمق

در ضمير انسان

:: موضوعات مرتبط: عمومي، قصه و قاصدك، علی اکبری، ،
:: برچسب‌ها: مادر,
نویسنده : علي اكبري(آج)
اقتصاد مقاومتی2

يا عادل

آيا اقتصاد مقاومتي خيلي سخت است؟

کافي است وقتي غذايتان را خورديد الحمدلله نگفته يک لقمه فقط يک لقمه ته ظرف خود را پاک کنيد و نوش جان. سپس الحمدلله...

ببينيد چقد خوردن غذا با مزه تر شده و در شستن ظروف چقدر سرفه جويي مواد پاک کنند!

در اين حال محيط زيست نيز از آلودگي چربي زياد و مواد شيميايي شوينده کمتري زيان مي بيند. البته خوردن خود را چند لقمه قبل از سيري قطع کنيد اضافه غذا را برگردانيد و سپس با يک لقمه نان ته ظرف را از چربي و مواد مانده پاک کنيد و نوش جان.... در اين حال يک حکم حکيمانه اسلامي را رعايت کرده ايد.

هيچ ظرفي پر کردنش مضرتر از معده نيست.

به همين سادگي مقاومت در اقتصاد کليد خورده!!

همين!!

به همين سادگي.!

اقتصاد مقاومتي1

:: موضوعات مرتبط: عمومي، مناسبت روز، تحليل روز، علی اکبری، اخلاقي و مذهبي، علوم انساني، ،
:: برچسب‌ها: اقتصاد,
نویسنده : علي اكبري(آج)